حادثه (گفت و شنود)

گفت: مگه خاتمي انتخابات رو تحريم نكرده بود؟ و مگه نگفته بود كه اصلاح طلبان در انتخابات شركت نمي كنند؟!
گفتم: معلومه كه گفته بود، تازه به جاي اينكه به خاطر وطن فروشي و آدم كشي و همكاري با اسرائيل منتظر محاكمه و مجازات باشه، براي شركت در انتخابات شرط هم گذاشته بود!
گفت: پس چرا 862 نفر از مدعيان اصلاحات يعني دو برابر دوره قبل براي نامزدي مجلس ثبت نام كردند؟!
گفتم: خب! بعضي از اونها گفته اند حاضر نيستند سرنوشت خودشان را به سرنوشت نوچه جرج سوروس صهيونيست گره بزنند.
گفت: چه عرض كنم؟! عجب دنيايي شده! دست منافق ها چه زود رو ميشه.
گفتم: يارو داشت از خيابون رد مي شد يك كاميون با سرعت بهش زد و افتاد مرد... اين ماجرا قرار بود جوك پايان گفت و شنود امروز باشه. اما چه ميشه كرد، حادثه هيچوقت خبر نمي كنه؟!

اخراجي (گفت و شنود)

گفت: چند تن از مدعيان اصلاحات كه به آمريكا و انگليس پناهنده شده اند در مصاحبه با بي بي سي و صداي آمريكا گفته اند منظور جبهه اصلاحات از عدم شركت در انتخابات همان تحريم است.
گفتم: حالا مگر كسي از آنها براي شركت در انتخابات دعوت كرده بود كه ادا و اصول درمي آورند؟!
گفت: آنها در پاسخ مجري كه پرسيده است اگر اصلاح طلبان انتخابات را تحريم كنند چه اتفاقي مي افتد؟ گفته اند، عرصه سياسي تك قطبي مي شود!
گفتم: مگر بعد از حذف منافقين و ليبرال ها و ساير گروه هاي ضد انقلاب، فضاي سياسي كشور يك قطبي شد كه با حذف وطن فروشان فتنه گر تك قطبي بشود؟!
گفت: چه عرض كنم؟! قمپز در كرده اند كه يعني مردم آنها را هم به حساب مي آورند!
گفتم: يارو به جرم دزدي از اداره اخراج شده بود، براي اين كه فاميل هاش متوجه نشوند، پيش آنها زنگ مي زنه به رئيس اداره و ميگه؛ من الان كار دارم، بعداً تماس مي گيرم!

زير دريايي (گفت و شنود)

گفت: آمريكايي ها اعلام كرده اند كه انتخابات مجلس در ايران مي تواند زمينه اي براي به چالش كشيدن جمهوري اسلامي ايران باشد.
گفتم: غلط زيادي كرده اند!
گفت: مقامات آمريكايي مي گويند ؛ اصلاح طلبان بايد از طريق تحريم انتخابات، مشروعيت آن را زير سؤال ببرند!
گفتم: دستورالعمل آمريكايي ها قبلاً به مدعيان اصلاحات رسيده و آن را به كار بسته و انتخابات را تحريم كرده اند!
گفت: همين مقامات آمريكايي ابراز اميدواري كرده اند كه تحريم انتخابات از سوي اصلاح طلبان زمينه اي براي تضعيف جايگاه منطقه اي جمهوري اسلامي باشد.
گفتم: يارو مي خواست يك زيردريايي را غرق كند، با هزار زحمت خودش را به زيردريايي رساند و در زد و فرار كرد!