دو ضربدر دو چهار نمي شود ! (يادداشت روز)

واژه «جنگ نيابتي»- Proxy war- واژه نامأنوس و مبهمي نيست. در سال هاي گذشته بارها و به كرات اين واژه در سطح معادلات سياسي بين المللي و محيط روابط بين الملل مورد استفاده رسانه ها و سياسيون قرار گرفته است. با اوج گرفتن درگيري ها و ناآرامي ها در سوريه طي چند ماه اخير بار ديگر، واژه جنگ نيابتي از سوي مقامات سياسي، تحليلگران و ناظران خارجي پيش كشيده شده است.
برخي تحليلگران با استعفاي كوفي عنان و ناكامي او در حل بحران سوريه از جنگ نيابتي آمريكا و رژيم صهيونيستي در سوريه گفتند.

ادامه نوشته

خبرنگاران و پيچ تاريخي (يادداشت روز)

قريب به يك سال است كه رهبر معظم انقلاب كليدواژه حساس و راهبردي، «پيچ تاريخي» را در ادبيات سياسي كشور مطرح كرده و مراد از اين مفهوم را در فرصت هاي مختلف تشريح كرده اند. ابتدا «آقا» مهرماه سال گذشته در سفر به كرمانشاه با اشاره به واقعيت هايي كه در دنيا در حال بروز و ظهور است و تصريح بر اينكه نظام سرمايه داري در بن بست كامل گرفتار شده و ممكن است نتايج اين بن بست سال ها بعد به نتايج نهايي برسد اما بحران غرب به طور كامل شروع شده، بر اين نكته استراتژيك انگشت تاكيد گذاشتند؛ «دنيا در حال يك پيچ تاريخي است، ملت عزيز ما، ملت هاي مسلمان، امت عظيم اسلامي مي توانند نقش ايفا كنند، اينجاست كه اسلام، تعاليم اسلام، روش اسلام به كار نياز مردم مي آيد و اينجاست كه نظام جمهوري اسلامي مي تواند الگو بودن خودش را براي همه مردم دنيا اثبات كند.»

ادامه نوشته

نوستالژي تاريخي يا هراس از قدرت مقاومت (يادداشت روز)

در يكسال و نيم گذشته و مقارن با شكل گيري، قوام و اوج گيري انقلاب هاي منطقه در بستر بيداري اسلامي، بارها و به دفعات جنجال سازي هاي پياپي از سوي آمريكايي ها و چند كشور غربي عليه جبهه مقاومت بخصوص ايران و سوريه در فازهاي مختلف پيش كشيده شده است.

طي روزهاي اخير نيز در ابعاد مختلفي شيپور فشارها عليه ايران و سوريه نواخته شده است. اما، هدف گذاري اين فشارها كه به موازات يكديگر در دو سو عليه ايران و سوريه دنبال مي شود كجاست؟ محاسبات آمريكايي ها و چند كشور غربي درست از آب درآمده است؟ خطاي محاسبات پيرامون موضوع ايران و سوريه در كجاست؟ پيامد اتفاقات و تحولات پيش روي چيست؟ و بالاخره اين سؤال كليدي مطرح است كه آيا آمريكا و غرب در مسابقه راهبردي عليه سوريه با تاثيرگذاري بر ايران به خط پايان مي رسند؟

ادامه نوشته

خط مقاومت و خطاي محاسبات (يادداشت روز)

اين روزها در حوزه سياست خارجي، ايران و سوريه در صدر اخبار مطبوعات و رسانه ها قرار گرفته اند.
تازه ترين خبري كه موضوع ايران و سوريه را در فضاي رسانه اي داغ كرده حضور كوفي عنان در تهران است كه از دوشنبه شب براي رايزني با مقامات كشورمان به ايران سفر كرده است.
عنان درحالي ديروز رايزني ها و گفت وگوهاي خود با مقامات ارشد ديپلماسي ايران را از سر گرفته است كه چندي پيش- 10 آوريل- و پس از انتصاب به عنوان نماينده ويژه سازمان ملل در امور سوريه به تهران آمده بود. حضور كنوني عنان در تهران بلافاصله پس از گفت وگوهاي او با بشار اسد رئيس جمهور سوريه است.
گفتني است طي دو هفته گذشته به موازات افزايش فشارها از سوي آمريكا و چند كشور غربي بر ضد سوريه و برگزاري دو نشست ژنو و پاريس با هدف يكسره كردن كار دمشق، فشارها عليه جمهوري اسلامي نيز در فاز اجرايي تحريم هاي فراگير و به اصطلاح فلج كننده از اول ژوئيه آغاز شده است.

ادامه نوشته

دايره شكست (يادداشت روز)

واژه «تحريم» واژه ناشناخته اي براي مردم و مسئولان كشورمان نيست. در تمامي سال هاي پس از انقلاب اسلامي همراه با تقابل جمهوري اسلامي با قدرت هاي استكباري سريال تحريم ها عليه ايران تداوم داشته است.
نقطه عطف اين تحريم ها بر ضد ايران اسلامي سال گذشته و چند ماه مانده به انتخابات مجلس نهم بود كه براي اولين بار تحريم ها در مختصات «تحريم نفتي ايران» و «تحريم بانك مركزي» پيش كشيده شد. ذوق زدگي رسانه هاي وابسته به قدرت هاي غربي از اعلام اين تحريم ها به گونه اي پيش رفت كه در به اصطلاح ارزيابي راهبردي شان پيرامون وضعيت ايران آنهم در بزنگاه حساس انتخابات سال 90 ادعا كردند اين تحريم ها «گزنده» و «فلج كننده» است و اينجا بود كه كارشناسان «راديو فردا»، «صداي آمريكا»، «دويچه وله»، «بي بي سي»، «سي ان ان» و رسانه هاي معاند و ضدانقلاب به صف شدند تا در قالب يك نظريه واحد، كاهش حضور مردم در انتخابات را نتيجه بگيرند و نتيجه بعدي را به مذاكرات ايران با گروه 1+5 گره بزنند كه؛ «ايران مجبور خواهد شد در مذاكرات بلند پروازي نكند و شرايط غرب را بپذيرد!»

ادامه نوشته

از اسرائيليات تا واقعيات ! (يادداشت روز)

يادداشت پيش روي را مي شد به دايره ارزيابي ها پيرامون مذاكرات استراتژيك ميان ايران و گروه 1+5 كه تا 48 ساعت ديگر در بغداد برگزار خواهد شد اختصاص داد.
اما بيرون از اين دايره، صحنه اي قابل رويت است كه پرداختن به آن حاوي اهميتي ويژه است.
آنچه كه به موازات نزديك شدن مذاكرات بغداد آشكارا ديدني است و نمي توان آن را ناديده گرفت تحركات و تقلاهاي رژيم صهيونيستي عليه ايران است.
به تعبير روشن تر؛ هر چند در صحنه بين المللي كانون توجهات به مذاكرات بغداد ميان ايران و 1+5 معطوف شده است اما در يك ماه گذشته هر چه به زمان مذاكرات نزديك تر شده ايم سر و صداها و جنجال سازي هاي نگران آلود سردمداران تل آويو عليه جمهوري اسلامي اوج بيشتري گرفته است.
دستپاچگي و تحركات عجزآلود رژيم صهيونيستي طي هفته هاي منتهي به مذاكرات بغداد به گونه اي بوده است كه روزنامه صهيونيستي هاآرتص فاش كرد: «اسرائيل نگران پيروزي ايران در مذاكرات بغداد است.»
البته پس از مذاكرات اخير ميان ايران و 1+5 در اسلامبول كه يك ماه و نيم پيش انجام شد صهيونيست ها اولين كساني بودند كه با عصبانيت و بدون آنكه قادر باشند خشم خودشان را پنهان نمايند به آن مذاكرات واكنش نشان دادند. بعد از آن و تا فاصله مذاكرات بغداد نيز مقامات رژيم صهيونيستي بيش از همه به ميدان آمدند و تلاش كردند تا توجهات را از نفس و متن مذاكرات ميان ايران و 1+5 به اسرائيلياتي عليه ايران اسلامي منحرف نمايند.
مقامات صهيونيستي با آسمان و ريسمان كردن هاي مضحك و پمپاژ دروغ هاي پي در پي مي كوشيدند اين توهم را به افكارعمومي دنيا القاء كنند كه يك هولوكاست جديد در راه است و اگر جلوي ايران هسته اي گرفته نشود احتمال وقوع يك فاجعه جديد و قتل عام يهوديان وجود دارد!
در ادامه اين سناريو، صهيونيست ها با جنجال سازي و عمليات هاي رواني و رسانه اي تلاش كردند به كشورهاي غربي اين پالس را بدهند كه صبر تل آويو به پايان رسيده و اگر غرب به اصطلاح ايران هسته اي را مهار نكند اين اسرائيل است كه در اقدامي يكسويه و يكجانبه گزينه نظامي و حمله به تاسيسات هسته اي را محقق خواهد كرد.
اين فضا موقعي به ظاهر ملموس تر شد كه دو هفته پيش شائول موفاز رهبر حزب كاديما در مذاكراتي محرمانه به ائتلاف دولت نتانياهو به رهبري حزب ليكود ملحق شد.
نتانياهو و موفاز كه تا پيش از اين مواضعي كاملا متضاد عليه يكديگر داشتند در نشستي خبري در اورشليم مدعي شدند كه چالش هاي ناشي از مقابله با ايران، اتحاد ميان آنها را در اين دولت الزامي كرده است.
طرفه آن كه روزنامه اسرائيلي معاريو جمعه دو هفته پيش با انعكاس پررنگ و لعاب پيوستن موفاز به نتانياهو سعي كرد تا ضرورت حمله اسرائيل به ايران را علت اين ائتلاف ارزيابي كند!
معاريو حتي براي اين كه اين ارزيابي را بر مدار واقعيت جا بزند نوشت: «دولت آمريكا نگران است كه اين هم پيماني جديد در صحنه سياست اسرائيل، بستر لازم را براي حمله نظامي اسرائيل به ايران در ماه هاي آينده آماده كند.» اين روزنامه صهيونيستي حتي اين ادعا را پيش كشيد كه؛ «نتانياهو به اوباما گفته است كه براي رسيدن به يك راهكار سياسي براي حل «معضل هسته اي ايران» فقط زمان محدود ديگري قائل مي شود و اوايل پاييز را آخرين ضرب الاجل مي داند»!!
در همين خط، نتانياهو اواخر هفته پيش و تنها 5 روز مانده به مذاكرات بغداد، ايران را به فريبكاري متهم و ادعا كرد: «ايران به دنبال فريب جهان است و مذاكرات بغداد را براي «خريد زمان» مي خواهد».
در آخرين جنجال سازي رژيم صهيو نيستي عليه ايران و با هدف به حاشيه رفتن مذاكرات بغداد، سايت دبكا نزديك به موساد مدعي شد كه به متني دست پيدا كرده است كه نشان مي دهد ايران و آمريكا در مورد مسئله هسته اي توافقاتي كرده اند. اكنون سؤال اصلي اين است كه اينگونه تحركات و شلتاق كاري هاي رژيم صهيونيستي در آستانه مذاكرات بغداد با چه هدفي است؟ و آيا آرايش سياسي جديد در اسرائيل وضعيت حمله به ايران را نشان مي دهد؟!
در اين باره چند نكته قابل اعتناست:

ادامه نوشته

دو كور در آستانه گور (يادداشت روز)

پس از آنكه از چندين هفته قبل برخي اخبار و افشاگري ها نشان مي داد يك توطئه صهيونيستي- آمريكايي در منطقه در حال شكل گيري است ديروز بطور رسمي بررسي طرح موسوم به اتحاد بحرين و عربستان در رأس دستور كار نشست كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس قرار گرفت.
البته در نشست قبلي شوراي همكاري خليج فارس كه در دسامبر سال گذشته- آذر90- برگزار شد عربستان اين ايده را پيش كشيده بود كه كشورهاي عضو بايد از مرحله «همكاري» به مرحله «اتحاد» به توافق برسند.

ادامه نوشته

آنتي ويروس فساد بانكي (يادداشت روز)

اين روزها باسرعت گرفتن محاكمه متهمان پرونده بزرگ فساد بانكي و برگزاري منظم جلسات دادگاه بصورت هفتگي و آنهم در دو نوبت صبح و بعدازظهر بار ديگر سوالاتي در افكار عمومي بوجود آمده است؛ آيا دادگاه رسيدگي به فساد مالي 3 هزار ميليارد توماني به سرانجام مي رسد؟ دانه درشت ها و متهمان اصلي پرونده پاي ميز محاكمه قرار گرفته و مي گيرند؟ فرآيند دادرسي اين پرونده بزرگ 12 هزار صفحه اي - حاوي 33 جلد اسناد و مدارك و اوراق - از فاز اطاله دادرسي در امان خواهد بود؟ احكام صادر شده براي متهمان اين پرونده تاريخي به مرحله اجرا مي رسد؟ آيا شدت مجازات ها با عمق جرايمي كه در اين پرونده فساد انجام شده همخواني و مطابقت خواهد داشت؟ و آيا ...برخورد دستگاه قضايي با اين پرونده و قاطعيت مشهود و محسوس در رسيدگي بي ملاحظه به جرايم متهمان، پاسخ روشني به برخي از دغدغه هاست اما، سوال كليدي و مهم در ميان مردم و افكار عمومي (فراتر از سوالاتي كه در صدر اين نوشته آمد) مطرح است اين كه؛ «جلوي اين تخلفات و فسادهاي كلان بانكي - كه به تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي دزدي از كيسه ملت است - چه زماني گرفته مي شود؟»

ادامه نوشته

سه ضلعي انتخابات و گام بلند فردا (يادداشت روز)

ميدان انتخابات هميشه كانون توجهات داخلي و خارجي بوده است. انتخابات فردا نيز از اين قاعده مستثني نبوده و نگاه ها را به خود معطوف كرده است.
از همين روي؛ از زواياي مختلفي مي شود درباره دور دوم انتخابات مجلس نهم بحث كرد اما آنچه در اين ميان اهميت و اولويت دارد نگاهي چندجانبه به انتخابات پيش روي است.
انتخابات روز جمعه را كه در واقع كامل كننده انتخابات 12 اسفند است، مي توان در سه ضلعي «دشمن»، «مردم» و «نامزدهايي انتخاباتي» به ارزيابي نشست و آن وقت است كه اين سه ضلعي مي تواند تصوير روشني از انتخابات ارائه دهد.

ادامه نوشته

چرا مسير انحرافي ؟ (يادداشت روز)

در آستانه مذاكرات جمهوري اسلامي ايران و گروه 1+5 تنش بر سر برنامه هسته اي كشورمان شدت گرفته است.
البته اين تنش در شرايطي است كه طي يك دهه گذشته رويكرد ناصواب چند كشور غربي به برنامه هسته اي صلح آميز ايران يك چالش هسته اي را رقم زده است؛ همچنانكه در موضوع «حقوق بشر» نيز اين چالش قدمتي بيش از سه دهه پيدا كرده است.
نكته اي كه در اين ميان وجود دارد منطق ادعايي چند كشور غربي است كه تنها با بهانه اينكه به «نيت ايران خوشبين نيستيم»! يك جار و جنجال و پروگانداي رسانه اي گسترده اي را در مقياس بين المللي به راه انداخته اند!
ناگفته پيداست كه علت اين تبليغات پررنگ و شلتاق كاري ها و هياهوها درباره برنامه هسته اي ايران بخاطر دست خالي بودن آنهاست كه علي رغم اين ادعاي بزرگ كه ايران قصد ساخت تسليحات هسته اي و اتمي دارد! هيچ دليل و مستندي ارائه نكرده اند.

ادامه نوشته

چه چيز بايد تغيير كند؟ (يادداشت روز)

1- مدتهاست آمريكا و چند كشور غربي همسو با آن از آنچه كه تحت عنوان «تغيير حكومت در ايران» نام مي بردند به موضوع «تغيير رفتار ايران» نزول كرده اند!
در همين سال هاي اخير و بطور مشخص قبل از انتخابات رياست جمهوري دهم در سال 88، آمريكايي ها با تمام پتانسيل و ظرفيت رسانه اي، مالي و سياسي «تغيير رژيم- بخوانيد حكومت- در ايران» را پيگيري و دنبال مي كردند!
در همان سال 88 و بعد از انتخابات رياست جمهوري گزارشي 160صفحه اي از مركز سابان وابسته به انديشكده آمريكايي بروكينگز منتشر شد كه به وضوح نشان مي داد آمريكا تغيير حكومت در ايران را از طريق كودتاي مخملي دنبال مي كند. گزارشي كه توسط استراتژيست هاي برجسته بروكينگز همچون «كنت ام پولاك»، «مارتين اينديك»، «دانيل ال باي من»، «سوزان مالوني»، «مايكل اي اوهانلون» و «بوروس ريدل» تدوين و تهيه شده بود.
گفتني است؛ مركز سابان كه وابسته به بروكينگز است از سوي يك ميلياردر صهيونيست به نام «حيم سابان» (chaim) راه اندازي شد.
انديشكده بروكينگز نيز كه از مراكز تصميم ساز در آمريكا به حساب مي آيد منابع مالي خود را از بنياد فورد و راكفلر وابسته به سازمان سيا-CIA- و برخي از پيمانكاران وزارت دفاع تامين مي كند. البته بانك هايي مثل «بانك آمريكا» (Bank of America) و يا «بانك جي پي مورگان» (Jp Morgan) هم ساپورت مالي بروكينگز را بر عهده دارند.
به لحاظ سياسي همان نقش استراتژيكي را كه بروكينگز براي دموكراتها ايفا مي كند انديشكده آمريكن اينتر پرايز براي جمهوري خواهان در آمريكا بر عهده دارد.
اما در اين ميان ارتباط محدود و خاصي ميان بروكينگز با مركز عمليات نئوكان ها يعني آمريكن اينترپرايز وجود دارد.
موضوع تغيير حكومت در ايران قبل از فتنه سال 88 از جمله موضوعاتي بود كه مؤسساتي مانند بروكينگز و آمريكن اينترپرايز را به هم نزديك كرده بود تا خطاي تحليل در راهبرد تعيين شده به حداقل برسد.
طرفه آنكه يكسال پس از حوادث و وقايع فتنه 88 كه خط براندازي نظام جمهوري اسلامي دنبال مي شد مركز سابان در اواخر سال 89 طي يك گزارش تحليلي كه در وب سايت مؤسسه بروكينگز منتشر شد به صراحت و عجزآلود اذعان كرد كه؛ «وقوع براندازي در جمهوري اسلامي ايران غيرممكن است.»
خب؛ اينجاست كه آمريكايي ها دست از پا درازتر به عنوان «تغيير رفتار ايران» دست يازيده اند اما اكنون اين پرسش مهم پيش كشيده مي شود كه آيا در راهبرد آنچه كه تغيير رفتار ايران نام نهاده اند موفقيتي حاصل شده است؟

ادامه نوشته

بازي در آفسايد ! (يادداشت روز)

از مارس 2011 كه شوراي حقوق بشر قطعنامه اي را براي تعيين گزارشگر ويژه حقوق بشر در امور ايران به تصويب رساند تا هم اكنون- مارس 2012- كه گزارش اخير احمد شهيد درباره وضعيت حقوق بشر كشورمان منتشر شده است؛ آنچه بيش از هر چيزي مشخص و محرز بوده بازي جديدي است كه چند كشور غربي عليه ايران به راه انداخته اند: «گشوده شدن پرونده پردامنه حقوق بشر به موازات پرونده هسته اي»!
از اين روي، گزارش تازه احمد شهيد گزارشگر ويژه حقوق بشر كه اخيراً -7 مارس- انتشار يافته است را نمي توان بيرون از فرآيند و مكانيسمي كه طي يكسال گذشته با كارگرداني مستقيم آمريكا و چند كشور غربي دنبال مي شده تحليل و ارزيابي كرد.
اجازه بدهيد براي اينكه برآورد صحيح و دقيق و عميقي از گزارش تازه احمد شهيد عليه ايران داشته باشيم به سرعت و با خلاصه ترين عبارات گريزي به گذشته داشته باشيم تا ماهيت و جنس گزارش هاي حقوق بشري گمارده اي چون احمد شهيد بهتر نمايان و عيان شود.
ماجراي اين بازي تحت عنوان پرطمطراق «گزارشگر ويژه حقوق بشر در امور ايران» برمي گردد به 24 مارس 2011 (4 فروردين 90) كه شوراي حقوق بشر سازمان ملل طي قطعنامه اي به تعيين گزارشگر ويژه حقوق بشر براي ايران رأي داد.
گفتني است؛ اين قطعنامه با نصاب 22 رأي موافق از 47 عضو شوراي حقوق بشر در شرايطي به تصويب رسيد كه نقش مرموزانه و لابي آشكار آمريكا در آن غيرقابل انكار بود. علاوه بر آنكه پيش نويس اين قطعنامه از سوي آمريكايي ها تنظيم شد لابي هاي گسترده واشنگتن به حدي بود كه حتي رسانه هاي آمريكايي (و از جمله VOA) اعتراف كردند نقش دولت اوباما در تصويب اين قطعنامه از چشم ناظران پنهان نماند. بنابراين قطعنامه ياد شده در گام اول اين بازي تصويب شد ولي چند نكته وجود داشت: اول اينكه تعيين گزارشگر ويژه براي ايران كاملاً بر مبناي اغراض سياسي انجام شد و نه قواعد و مقررات حقوقي. دوم اينكه صدور اين قطعنامه فاقد وجاهت قانوني بود. سوم اينكه با توجه به همكاري هاي ايران در قالب مكانيسم يوپي آر (بررسي وضعيت دوره اي حقوق بشر در كشورها) و همچنين پذيرش گزارشگر موضوعي حقوق بشر، تصويب قطعنامه اي براي تعيين گزارشگر ويژه -و نه موضوعي- خارج از رويه حقوق بشري بود و يك بدعت به شمار مي رفت و... گام دوم اين بازي در 17 ژوئن 2011 (27 خرداد 90) و در راستاي تعيين گزارشگر ويژه انجام شد كه «احمد شهيد» براي اين عنوان غيرقانوني انتخاب گرديد.

ادامه نوشته

رمز يك راز (يادداشت روز)

1- جاي كمترين ترديدي وجود ندارد كه جمله معروف و پر رمز و راز امام خميني(ره) كه؛ «آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند» در طول سه دهه گذشته به يك فرمول مطمئن و خطاناپذير درآمده است. آنچه در اين ميان قابل اعتناست شأن كلام اين جمله پرمعنا و پردامنه و پيام ها و پيامدهاي بعدي آن است.
موضوع برمي گردد به تسخير لانه جاسوسي آمريكا توسط دانشجويان انقلابي كه آمريكايي ها در واكنش به اين اقدام و آزادي گروگان ها ايران را تهديد به حمله و جنگ كردند.
اما درست در زماني كه موج تهديدات عليه ايران به اوج رسيده و گويا «همه گزينه ها روي ميز است»! حضرت امام(ره) با آن جمله معروف، پيام اصلي انقلاب اسلامي كه تنها چند ماه از عمر آن مي گذرد را به آمريكا منتقل مي نمايند: «... شما مي بينيد كه الان مركز فساد آمريكا را جوان ها رفته اند گرفته اند و آمريكايي ها هم كه در آنجا بودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند و جوان ها مطمئن باشند كه آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند.»(صحيفه نور- ج10- ص 157-148- 16/8/58)
اما از 16 آبان 58، ملت پرصلابت ايران بارها و به كرات در بزنگاه ها و گذرگاه هاي پرپيچ و خم ديدند و به باور رسيدند كه آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند.
اكنون اوضاع و احوال به گونه اي رقم خورده است كه ملت ها و مردم دنيا نيز فهميده اند كه آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند.
سياست هاي غلط اندر غلط آمريكايي كه داعيه كدخدايي دنيا را يدك مي كشيد به جنبش فراگير و 99 درصدي تسخير وال استريت منجر شده كه براندازي نظام سرمايه داري و سرنگوني مدل ليبرال دموكراسي آمريكايي را پيگيري و رهگيري مي نمايد.
سيماي قدرت و مشروعيت آمريكا در افكار عمومي و مردمان اين كشور ترك برداشته است و آيا عجيب نيست كه ماه گذشته مردم شهر اوكلند پرچم آمريكا را به آتش كشيدند؟
موضوع اين نوشته واكاوي بحران امنيت ملي آمريكا يا افول نظام سرمايه داري نيست؛ حرف اين است كه راز آن نگاه نافذي كه در اوج قدرت آمريكا مي گويد «آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند» چيست؟

ادامه نوشته

هدف كور (يادداشت روز)

1- از مدت ها قبل از انتخابات سال 88 شواهد و قرائن غيرقابل خدشه نشان مي داد دشمن پروژه القاي شبهه در سلامت انتخابات را دنبال مي كند و به دروغ و با لطايف الحيل قصد دارد فرداي انتخابات بر شيپور تقلب براي كارشكني ها و توطئه هاي بعدي بدمد.
با نزديك شدن به انتخابات اين راهبرد هر روز بيش تر آشكار مي شد تا جايي كه چند هفته قبل از انتخابات رياست جمهوري دهم، سايت گذار ارگان «خانه آزادي» وابسته به سازمان جاسوسي آمريكا -CIA- بطور صريح و به وضوح دستورالعملي را در قالب يك منشور و مانيفست براي شبهه افكني در سلامت انتخابات منتشر كرد.
البته اين دستورالعمل ها و طراحي ها از زواياي گوناگون و بصورت چندلايه و در گستره اي وسيع دنبال مي شد كه كدها و نمونه هاي آن غيرقابل انكار است.
به عنوان نمونه مركز سابان وابسته به انديشكده آمريكايي بروكينگز نيز براي پروژه القاي شبهه در سلامت انتخابات دستورالعمل صادر كرد.
همچنين و باز هم به عنوان نمونه مراكز و مؤسساتي مانند صندوق اعانه ملي براي دموكراسي (NED) و چهره هاي معلوم الحال همچون «كنت تيمرمن» تأمين مالي اين دستورالعمل ها براي مخدوش كردن سلامت انتخابات ايران را برعهده داشتند كه البته از تمامي اين تحركات و تقلاها طرفي نبستند. بنابراين طبيعي است دشمن كه از او جز دشمني انتظار نمي رود و بطور مشخص در حماسه عظيم مردمي در 9 دي 88 ضربه شست سنگين و جانانه اي را نوش جان كرده است اين بار و در ميدان انتخابات مجلس نهم با راهبرد و تاكتيك هاي جديد به صحنه بيايد اما با چه راهبردي؟ و در نهايت اينكه به هدف خود مي رسد يا خير؟

ادامه نوشته

حق پايمال شده زنان در غرب (يادداشت روز)

۱- «نفوذ ايران در معادلات منطقه اي و فرامنطقه اي» و «قدرت نرم ايران» از جمله عبارات و كليد واژه هايي بوده است كه طي يكسال گذشته بارها و به كرات از سوي مقامات، كارشناسان و رسانه هاي غربي و صهيونيستي تكرار شده است. تكراري كه آنها در مقام «هشدار» - بخوانيد هراس و واهمه- به زبان آورده و از رسانه اي كردن آن ابايي نداشته اند تا از الگوي جمهوري اسلامي در تحولات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا جلوگيري نمايند و حتي تلاش ها و مجموعه تحركات شان را به سمتي سوق دهند كه اين الگو را مخدوش كنند.
بنابراين هر چه تحولات منطقه رو به جلو حركت كرد مقامات رژيم صهيونيستي از شيمون پرز تا نتانياهو و ليبرمن عجزآلود به سخن آمدند كه موج انقلاب ها و ناآرامي ها متأثر از انقلاب اسلامي 1979 است و بايد جلوي آن را گرفت. جالب است كه حتي رسانه هاي صهيونيستي عمق اين اتفاقات و انقلابات ملت هاي مسلمان را در راستاي گسترش «نفوذ ايران» در برابر «هژموني آمريكا» ارزيابي كرده و جروزالم پست در تلويحي نزديك به تصريح اشاره مي كند كه ايالات متحده قادر نيست قدرت و نفوذ ايران براي هژموني منطقه اي را متوقف كند. بارها «فارين پاليسي» و «هافينگتون پست» مقوله «قدرت نرم ايران» را طي گزارش هايي به پيش مي كشند و حتي اگر مؤسسه اي مثل «بروكينگز» سعي مي كند در بحبوحه تحولات منطقه خاورميانه براي كاستن از تأثيرپذيري انقلاب اسلامي به مقايسه شرايط كشورهايي مثل تونس و يمن و... با ايران بپردازد در نهايت اذعان مي كند ساختار و موقعيت ايران متفاوت است و در اين كشور براندازي غيرممكن است.
تلاش «سي ان ان» نيز براي اينكه ايران را در صف كشورهايي قرار دهد كه انقلاب ها و قيام هاي منطقه اي به آن سرايت مي كند ناكام مي ماند و اين شبكه انگليسي زبان در گزارش خود به «قدرت نرم ايران» اشاره مي كند و خاطرنشان مي نمايد: «مردمي در ايران هستند كه جان شان را براي آيت الله خامنه اي كف دست گرفته اند...».
اشاره به نمونه هايي از اين دست مثنوي هفتاد من كاغذ خواهد بود ولي آنچه حائز اهميت است و حتي رسانه ها و ناظران غربي نيز نمي توانند آن را انكار نمايند الگوپذيري ملت هاي مسلمان از ايران اسلامي در فرآيند انقلاب ها و قيام هاي اخير در بستر بيداري اسلامي است.
اينجاست كه اگر در ميدان التحرير مصر شعار «لاشرقيه و لاغربيه، اسلاميه اسلاميه» سر مي دهند ناظران خارجي نيز اعتراف مي كنند اين شعار معطوف به شعار انقلاب اسلامي در 1979 است كه؛ «نه شرقي، نه غربي؛ جمهوري اسلامي» و يا اگر سفارت رژيم صهيونيستي در قاهره به تسخير جوانان مصري درمي آيد باز همه تسخير سفارت آمريكا در تهران در 32 سال پيش را به خاطر مي آورند.
و در همين خط، اگر زنان مسلمان حضوري پررنگ و سرنوشت ساز در تداوم حركت هاي انقلابي و موج مواج بيداري اسلامي دارند كارشناسان و تحليلگران اذعان مي كنند اين حضور متأثر و برگرفته از نقش زنان در پيروزي انقلاب اسلامي ايران است. جاي تأمل و درنگ است كه اين حقيقت و واقعيت غيرقابل انكار را حتي مدت ها پيش بنياد آمريكايي كارنگي (CARNEGIE ENDOWMENT) از مراكزي كه پروژه جنگ نرم و براندازي را پيگيري مي كند به ميان مي آورد و مي نويسد: «زنان اسلام گرا به عنوان علامت و نشانه اي از احترام جدي به نقش زنان در ايران، اين عبارت معروف آيت الله ]امام[ خميني را تكرار مي كنند كه زنان نماينده و تشكيل دهنده نيمي از جامعه و مسئول تعليم و تربيت نيم ديگر آن هستند.»

ادامه نوشته

آينه تمام نما (يادداشت روز)

سال 2012 از امروز در حالي شروع شده است كه سال گذشته - 2011 - تحت تاثير بيداري اسلامي ملت هاي منطقه خاورميانه و شمال آفريقا سپري شد و حتي پهنه اين بيداري به قلب اروپا و آمريكا كشيده شد و اكنون جنبش تسخير وال استريت بيش از 3 ماه است كه گلوي نظام سرمايه داري را به سختي مي فشارد.
رفتار شناسي حركت عظيم ملت ها در بستر بيداري اسلامي عليه حكومت هاي ديكتاتوري و دست نشاندگان و سرسپردگان مهره هاي آمريكايي از يكسو و شورش جنبش 99 درصدي آمريكايي ها بر ضد مدل حكومتي كاپيتاليستي از سوي ديگر؛ حكايت از آن دارد كه سياست هاي آمريكايي با «نه» تاريخي مردم و افكار عمومي روبرو است.
از اواخر روزهاي پاياني سال 2010 - 17 دسامبر - كه انقلاب هاي منطقه شعله گرفت تمامي تلاش آمريكا و متحدانش، براي مصادره انقلاب ها و قيام ها و منحرف كردن جهت اسلامي و مردمي آن به كار گرفته شده است ولي علي رغم توطئه ها و سناريوهاي پي درپي، اين هدف شوم محقق نگشت و آن توطئه ها و كارشكني ها نگرفت بلكه بر اثر ايستادگي و مقاومت ملت ها، انقلاب ها قد كشيد و هر روز سردرگمي و استيصال آمريكايي ها براي مهار خيزش و خروش افكار عمومي منطقه بيش تر نمايان و عيان گشته است.
مشكل آمريكايي ها اما در سال جاري دو چندان خواهد شد چرا كه جنبش تسخير وال استريت كه 3 ماهه آخر سال گذشته قد علم كرد اكنون علاوه بر فراگيري در 82 كشور و بيش از 1200 شهر به مرحله تثبيت رسيده و نه تنها سركوب آن شدني نيست بلكه حتي با لطايف الحيل و حقه بازي سياستمداران ليبرال، براندازي و واژگوني آن ناشدني است.
نكته اي كه در اين ميان حائز اهميت است ارتباط معنادار قيام ها و انقلاب هاي ملت هاي مسلمان منطقه با جنبش و بيداري افكار عمومي در آمريكا و اروپاست كه در هر دو آنچه مشترك است اين واقعيت غيرقابل انكار است كه هر روز از هم تاثير مي گيرند و بر ميزان ايستادگي نسبت به خواسته هايشان مي افزايند و پافشاري بيشتري را به خرج مي دهند.
به عنوان نمونه در بحبوحه شكل گيري جنبش تسخير وال استريت، جوانان نيويوركي با اصرار ورزيدن بر تداوم حركت هاي اعتراضي شان تصريح مي كنند در منهتن همچون جوانان مصري در ميدان التحرير به تجمعات و راهپيمايي ها ادامه مي دهند.
بنابراين بدون كمترين ترديدي و براساس شواهد و قرائن موجود مي توان پيش بيني كرد آمريكا و نظام سلطه در سال 2012 اين ترفند را به عنوان يك هدف استراتژيك دنبال كرده و بصورت ويژه در دستور كار خود قرار مي دهند تا در وهله اول ملت هاي مسلمان منطقه را از پيگيري خواسته هايشان منصرف نمايند. از جمله تاكتيك ها كه براي اين منظور به كار مي گيرند، القاي اين توهم است كه تحولات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا تحت مديريت آمريكا!! و حركت به سوي دموكراسي غربي است و با قدرت رسانه اي و تحركات ديپلماسي وانمود مي كنند تحولات منطقه يك پروژه آمريكايي است تا اراده افكار عمومي و ملت هاي منطقه را با اين ترديدافكني به حاشيه رانده و در نهايت عزم آنها را به سستي و سرخوردگي سوق دهند.
در ذيل تاكتيك ياد شده آنچه مايه تاسف است اين كه برخي ها خواسته يا ناخواسته اسير اين فضاي ساختگي و تصنعي مي شوند و براي آنكه توهم شان را نسبت به اين موضوع بپوشانند آدرس هاي غلط مي دهند و از جمله به برخي رفت و آمدهاي در منطقه به اصطلاح استناد مي كنند تا نشان دهند پشت پرده رخدادها و تغيير و تحولات منطقه، آمريكايي ها هستند!
گفتني است؛ اكنون سناتور جان ليبرمن عضو ارشد سناي آمريكا به اسرائيل سفر كرده و قرار است در ادامه به ليبي و تونس نيز سفر كند.
در آغاز تحولات منطقه اي و ماههاي بعد از آن نيز چند بار مقامات آمريكايي به منطقه سفر كرده بودند كه بعضي از آن ديدارها به فضاي رسانه درز داده شد. همچنانكه در ماه جاري ميلادي رسانه هاي غربي و صهيونيستي از سفر ژنرال «مارتين ديمبسي» رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا به اسرائيل خبر مي دهند ضمن آنكه از پس فردا- روز سه شنبه- «وندي شرمن» معاون وزير خارجه آمريكا مشخصا به عربستان و امارات سفر خواهد كرد.
اكنون در نگاهي كلان تر و با توجه به گذشت يك سال از تحولات منطقه بايد اين ادعا را كه هر از چندگاهي به پيش كشيده مي شود و اين تحولات را بازي بزرگ آمريكايي ها مي داند مورد ارزيابي و واكاوي قرار داد كه در همين زمينه نكاتي قابل طرح است:

ادامه نوشته

از عاشوراي سال 61 تا... (يادداشت روز)

چه وقايعي اتفاق افتاد و چه بر سر جامعه اسلامي آمد كه پس از نيم قرن شخصي لايعقل و مفسدي چون يزيدبن معاويه بر جايگاه پيامبر(ص) تكيه زد و بر قتل حسين(ع) نوه همان پيامبر فرمان راند؟ پاسخ اين پرسش در گرو پي گيري حوادث تلخ و ناگواري است كه پس از رحلت رسول خدا(ص) اتفاق افتاد و نبايد اتفاق مي افتاد.
طرح ريزي و تدارك فتنه هاي خرد و كلان از جانب مدعياني كه بعضاً سابقه مبارزه و جهاد داشتند و نام و نشاني براي خود دست و پا كرده بودند تا بدانجا ادامه يافت كه با انباشت اين فتنه ها تميز حق و باطل- كه مرزها را درهم نورديده بودند و آنچنان به هم نزديك شده بودند كه باطل، نماي حق و حقيقت به خود گرفته بود- براي عوام و عموم مردم سخت مي نمود.
جريان فتنه با اهرم دروغ و فريب، نه جنگ «اسلام» و «كفر» بلكه جنگ «اسلام» با «اسلام» را به راه انداختند؛ اسلام ناب نبوي و اسلام ناپاك اموي.
فتنه گران آشكارا به سوي ساختمان اسلام ناب، سنگ پرتاب نكردند و به تخريب اين ساختمان روي نياوردند بلكه ساختماني را بنا كردند و با دروغ و تطميع و تبليغات فراوان آن را ساختمان و نماي اسلام ناب! معرفي كردند... البته خشت ها و آجرها و مصالح اين ساختمان را از سال ها قبل تهيه و تدارك ديده بودند.
معمار اين ساختمان هم كسي نبود جز معاويه بن ابي سفيان. فريبكاري معاويه به حدي بود كه در نامه هايش به حضرت امير عليه السلام مي نوشت: اين نامه اي است از معاويه پسر ابوسفيان، جانشين پيامبرخدا به علي ابن ابيطالب. اي علي بدانكه خدا و قيامت و سوال قبر و بهشت و دوزخ حقيقت دارد؛ از آتش دوزخ بترس و دست از ستمكاري بردار و پارسايي پيشه كن!
جالب اينجاست كه آنگاه اين نامه ها در شام منتشر مي شد و با تبليغاتي هدف دار و مسموم افكارعمومي و حقيقت را نشانه مي رفتند. با ضعف قدرت تحليل عوام كه بيشتر تمام توجه و نگاهشان به خواص بود و خواصي كه اغلب علي رغم برخورداري از قوه فهم و تحليل از اوضاع و شرايط هر كدام به بهانه اي به سوي حق و حقيقت ميل نكردند؛ شرايطي رقم خورد كه جريان فتنه گام به گام جلو آمد و آتش اين فتنه آنچنان شعله كشيد كه «شريح قاضي» در ازاي دريافت دينار كشتن حسين بن علي را مباح دانست و چنين فتوا داد: «الا ان حسين بن علي بن ابيطالب قد خرج علي اميرالمومنين فدمه هدر» و در نهايت فرزند يكي از خواص چون «عمربن سعد» كه در كربلا نمازهاي پنج نوبت را با جماعت برپا مي كرد و چهره اي به اصطلاح متين و مذهبي كسب كرده بود در روز عاشورا فرماندهي سپاه «ابن زياد» را برعهده گرفت و خطاب به ياران و سربازان خود چنين فرمان داد: «اي لشكر خدا بر اسب هايتان سوار بشويد، حسين و يارانش را بكشيد و به بهشت برويد»!!
به تعبير حضرت امام خميني(ره) كه در احياي خط سرخ عاشورا همچون او هيچ كس چنين توفيقي را نيافته است: «خطري كه معاويه و يزيد براي اسلام داشتند اين نبود كه غصب خلافت كردند... اين ها خطري كه داشتند اين بود كه اسلام را به صورت سلطنت مي خواستند در بياورند... اينها اصل اسلام را وارونه مي خواستند بكنند... اين خطر را سيدالشهداء(ع) دفع كرد.» (صحيفه امام-جلد8 -ص9).
امروز بازشناختن علي(ع) از معاويه و حسين(ع) از يزيد دشوار نيست چرا كه همه ماجرا آشكار شده است. آنچه امروز اهميت دارد شناخت خط حق از خط باطل در زمانه خود و در بزنگاه هاي حساس و سرنوشت ساز است.
از همين روي اتفاقي كه منجر به حادثه بزرگ عاشورا شد اين بود كه عوام در آن زمانه گرفتار بي بصيرتي شدند و نتوانستند خود را از گرداب شبهات و جهالت ها برهانند.
خواص هم هر يك به دليلي -بخوانيد بهانه اي- چون حب نفس، دنيا طلبي و راحت طلبي و ترس از اينكه منافع شان را از دست بدهند به مسئوليت تاريخي خود «نه» گفتند. عده اي از آنها هم كه اوضاع را به خوبي تشخيص مي دادند- برخلاف عوام كه قدرت تحليل شرايط را نداشتند- تعلل ورزيدند و در جاي خود و بهنگام اقدامي ننموده اند، موضعي نگرفتند و زماني هم كه در مقام جبران برآمدند و قيامي را بر عليه دستگاه اموي سر و سامان دادند كار از كار گذشته بود و هيچ گاه آن اثري را كه بايد مي گذاشتند، نگذاشتند...
بنابراين حسين(ع) به قربانگاه كربلا رفت تا خط اسلام ناب محمدي(ص) ذبح نگردد و از اصول و آرمان هاي جدش كه مورد خدشه قرار گرفته بود پاسداري نمايد تا مبادا نام ها و نشان ها معيار تشخيص حقيقت قرار بگيرد.
جريان فتنه در فضاي غبارآلود تشخيص با لطايف الحيل، اسلام دست ساز و ساختگي اموي را در برابر اسلام اصيل برپا كرده بودند و در اين ميان اشخاصي را هم كه سابقه مبارزه و مسئوليت هاي بزرگ در جامعه اسلامي داشتند همراه كردند تا فكر و انديشه توده مردم را بربايند چرا كه مردم مي ديدند فلان گروه و جرياني كه آهنگ رويارويي با حسين(ع) سر داده است آدم هاي اين جريان داراي فلان سابقه جهاد و مبارزه در ركاب پيغمبر(ص) هستند؛ نماز مي خوانند، حج مي روند، به شعائر اسلامي اصرار دارند و...
نتيجه آن شد كه خيلي ها نتوانستند از ترديدها و دودلي هايي كه گرفتارش شده بودند عبور نمايند؛ گويي بذر اسلام وارونه در دل خيلي ها ثمر داده بود.
كار سترگ سيدالشهدا(ع) اينجا بود كه با عاشورا چشم اين فتنه بزرگ را كور كرد.
عاشورا خط بطلاني بود بر فتنه جماعتي كه براي رسيدن به قدرت با دروغ هاي فراوان بر دامنه ترديدهاي اذهان عمومي افزوده بودند و «معيارها» را تغيير داده بودند و در اين مسير از ضعف قدرت تحليل عوام و آفت هاي شخصيتي خواص كه غالباً به چرب و شيرين دنيا آلوده شده بودند بهره بردند.
اما در دوران معاصر اين انقلاب اسلامي بود كه با بهره گيري عملي و عيني از درس ها و عبرت هاي عاشورا كار را بر دشمنان اسلام سخت كرده و از انباشت فتنه ها جلوگيري كرده است.
در شرايطي كه دشمنان اين مرز و بوم طي سه دهه اخير تمام گزينه ها را آزموده و تمام توان و ظرفيت خود را به ميدان آورده اند كه به براندازي نظام جمهوري اسلامي نايل شوند اما بي آنكه بتوانند پيشروي كنند در همان ابتداي راه متوقف شدند.
نمونه اخير فتنه هايي كه انقلاب اسلامي در طول حيات خود به سلامت از آن عبور كرده است حوادث و رويدادهاي پس از انتخابات است.
يك جريان سياسي با ادعاي خط امام(ره) پا به عرصه رقابت در انتخابات گذاشت بر شعار قانون گرايي و حاكميت قانون، آزادي، مبارزه با تحجر و واپس گرايي، نفي خرافه گويي و دروغ و... پاي فشرد و به كرات از نام و آرمان هاي امام(ره) سخن به ميان آورد اما آنچه در صحنه عمل به وقوع پيوست حكايت از واقعيت هاي تلخي داشت كه نشان مي داد با تابلوي خط امام(ره) برعكس مشي و مرام خميني كبير حركت مي كنند و «اسلاميت نظام» و ركن محوري آن يعني «ولايت فقيه» را نشانه رفته اند.
هرچند كه همان قواعد جمهوريت را نيز ناديده گرفتند و به دور از اصول اوليه مردم سالاري سازوكار قانوني انتخابات را برنتافتند و به تعبير رهبر انقلاب جرم بزرگ تقلب در انتخابات را مطرح كردند.
اين جريان البته با عدول از اصول قانون اساسي و عبور از خط قرمز نظام- كه همان اسلاميت و جمهوريت است- خيلي زود ماهيت اصلي خود را برملا كرد و با شعار «استقلال، آزادي، جمهوري ايراني» نشان داد كه مشكل اين جريان اسلاميت نظام و ولايت فقيه است و جمهوريت را هم كه با حمله به آراي 40 ميليوني و شركت 85 درصدي مردم نفي كرده بود.
نمي توان بر طبل خط امامي بودن كوبيد و همزمان از حمايت بي پرده و علني شيطان بزرگ بهره برد(نمونه آخر حمايت اوباما و نتانياهو از جنبش سبز بود كه اينها را سرمايه اي بزرگ براي خود اعلام كردند)، نمي توان از كرامت، حقوق بشر و آزادي در اسلام سخن گفت اما «شعار نه غزه، نه لبنان جانم فداي ايران» سر داد.
اين تضادها و بن بست ها ناشي از بيداري آحاد ملت ايران است كه در 30 سال گذشته و با انواع و اقسام توطئه ها و شيطنت ها امروز بيش از هر زماني كارآزموده شده اند و بصيرت جزو لاينفك آنها شده است.
مردم ايران اسلامي امروز به نام ها و نشان ها و سابقه ها توجهي ندارند ملاك آنها خط عاشورا است و به خوبي اين جمله امام خميني را نصب العين قرار داده اند كه: «ميزان حال فعلي افراد است.»
حسام الدين برومند