مردم بدون «اصلاح طلبان» راه خود را مي روند


ارتش سري روشنفكران -13 / درآمد
ارزيابي «يورگن هابرماس»« از «انقلابيون مايوس» در ايران:

 مردم بدون «اصلاح طلبان» راه خود را مي روند

نويسنده: پيام فضلي نژاد
E-Mail:shayanfar@kayhannews.ir

وقتي يورگن هابرماس وارد كتابخانه منزل كديور شد، سعيد حجاريان با كمك واكر به استقبالش رفت و به شوخي گفت «مثل اينكه شما هم مثل من به گفتار درماني نياز داريد!»134 هابرماس چون به «شكاف كام» دچار بود، مانند حجاريان مبهم و بريده بريده حرف مي زد. او پاسخ داد «همه ما به گفتار درماني محتاجيم، چون در ديالوگ ضعف داريم و حرف هم را نمي فهميم.»135 حجاريان در ساليان گذشته همواره معترف بود كه «اصلاح طلبان در تئوري عقب مانده هستند»136 و هابرماس نيز تمايل داشت بداند كه آنان درباره «آينده سياسي اصلاحات» چه مي انديشند؟137 فيلسوف آلماني در ابتداي ديدار بدون مقدمه از ميزبانان خود پرسيد كه «براي استقرار سكولاريسم، اصلاح طلبان تا كجا پيش مي روند؟» و با تاكيد گفت «مخالفت شما با ادغام دين و دولت تا چه حدي جدي است؟»138 نظر كديور، مجتهدشبستري، بهشتي، حجاريان و مهاجراني يكسان بود؛ آن ها به هابرماس پاسخ دادند كه به عنوان «اصلاح طلب» براي حاكم كردن سكولاريسم در ايران «قدم به قدم پيش مي رويم»139 و فعلاً پتانسيل برپايي يك «انقلاب سكولار» را در كشور نداريم. بنابراين، چنان كه عليرضا بهشتي مي گفت تا اطلاع ثانوي «هيچ انقلابي در انقلاب روي نخواهد داد!»140 همه مثل محمد مجتهد شبستري همچنان روي «پروژه پروتستانتيسم اسلامي براي اصلاح ديني» تاكيد داشتند و هابرماس نيز علاقه زيادي به آن نشان داد، چون فكر مي كرد مضمون سياسي اختلافات مذهبي در جهان اسلام را نبايد دست كم گرفت.

141 «انقلابيون مايوس» لقبي است كه هابرماس به اصلاح طلبان مي دهد و مي گويد در عين حال كه آنان از انقلاب اسلامي بريده اند، چشم انداز روشني هم از اصلاحات به دست نمي دهند، ولي به دنبال راهي براي «تصحيح انقلاب» هستند:

 


ادامه نوشته

تقابل رئيس جمهور اصلاحات با مكتب «اسلام ناب» تحت تاثير «يورگن هابرماس»

                                  ارتش سري روشنفكران -12 / درآمد
             تقابل رئيس جمهور اصلاحات با مكتب «اسلام ناب» تحت تاثير «يورگن هابرماس»
                             سيدمحمد خاتمي: راهي جز راه غرب نداريم!


نويسنده: پيام فضلي نژاد
روش و منش يورگن هابرماس در مباحثه با علي مصباح يزدي، ناخواسته او را به پاي ميز يك «محاكمه معرفتي» كشاند و از ناتواني مغز فلسفه او در مواجهه انتقادي با انديشه دانشوران مسلمان پرده برداشت؛ جايي كه ديگر از تجاهل ها و جهالت هاي مرسوم غربزده ها خبري نبود؛ آنجا كه فيلسوف آلماني نمي توانست با سفسطه هاي رايج مدرنيته بر استدلال هاي پوياي «تفكر شيعي» فائق بيايد.
فرداي اين ملاقات، هابرماس همراه عليرضا بهشتي به «تالار فردوسي» در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران رفت تا براي دانشجويان از «دردهاي رهايي» بگويد. از منظر او «دين براي بقا در جامعه مدرن، راهي جز پيوند يافتن با حاكميت مردم (دموكراسي مدرن) و حقوق بشر ندارد» و دينداران و سنت گرايان بايد «درد ناگزير زايمان سكولاريزاسيون» را تحمل كنند:

ادامه نوشته